تلاش شکستخورده دشمن؛ روایت یک نویسنده لبنانی از اعتراضات در ایران
تاریخ انتشار: ۳ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۸۲۸۸۲
نویسنده و روزنامه نگار لبنانی نوشت: بارها دشمنان ایران اسلامی با ذوق زدگی از تظاهرات و اعتراضات در این کشور حمایت کرده اند و ناکام مانده اند و به رغم تجربه های شکست خورده نمیخواهند از این واقعیت عبرت بگیرند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری برنا، کمال خلف روز یکشنبه در مقاله ای در روزنامه فرامنطقه ای "رای الیوم" نوشت: جمهوری اسلامی ایران "نظام و ملت" حامی اصلی موضوع و آرمان فلسطین به شمار می رود و کشوری با وزن ایران تمام امکانات و موضعگیری سیاسی و تجربه های نظامی خود را در اختیار مقاومت و ملت فلسطین قرار داده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این کشور آشکارا دشمنی خود را با اشغالگران اسرائیلی اعلام می کند و شب و روز برای درهم شکستن قلدری و غرور صهیونیست ها تلاش می کند.
این ویژگی ها یک دستاورد عالی و ارزشمند برای عادلانه ترین موضوع تاریخ بشری معاصر و ملت مظلوم فلسطین است که همه برادرانش به او پشت کرده اند و برای برقراری روابط با غاصب و اشغالگر سرزمینش شتافته اند.
تظاهراتی در برخی از شهرهای ایران در اعتراض به مرگ دختری پس از بازداشت وی درحال برگزاری است و آمریکا، غرب و اسرائیل و بسیاری دیگر به آن به عنوان یک فرصت نادر و بی نظیر برای درهم شکستن نظام جمهوری اسلامی به آن نگاه می کنند و بر بحرانی شدن اوضاع این کشور و دستپاچگی سیاسی و سپس دخالت خارجی دل بسته اند.
امید و شرطبندی دشمنان ایران بر این حوادث موضوع جدیدی نیست در زمان ریاست جمهوری ترامپ و روحانی نیز تظاهراتی در ایران برگزار شد و غربی ها بر آن شرطبندی کردند و حتی نام "بهار ایرانی" را بر آن نهاده بودند.
در زمان اوباما و انتخابات ریاست جمهوری در ایران و انتخاب احمدی نژاد نیز همین اتفاق افتاده بود و عده ای براین حوادث برای تغییر نظام سیاسی حاکم بر ایران از طریق فروپاشی از داخل شرطبندی کردند و برخی کشورهای غربی و عربی شبکه های تلویزیونی فارسی زبان برای تاثیرگذاری براین حوادث و منحرف کردن آن تاسیس کردند.
همه این شرطبندی ها شکست خورد و به عقیده و شناخت من از جامعه و فرهنگ اجتماعی و سیاسی ایران که چند سالی در این کشور زندگی کرده ام، این نشان از عدم شناخت دقیق ایران از سوی دشمنان آن است.
متاسفانه کشورهای عربی که روابط گسترده تاریخی و فرهنگی و جغرافیایی با ایران داشته اند نیز نخبگانشان تصویری دقیق از جامعه و نظام سیاسی و عرف و ارزش های ملی و سیاسی ایران ندارند.
براساس تظاهراتی که امروز در ایران در جریان است و شرطبندی و امید بسیار و هیجان زیاد محافل تصمیم گیر غربی به چند نکته اشاره می کنیم.
اول: تظاهرات در ایران یک ویژگی از ویژگی های شناخته شده ملت است و موضوعی عجیب نیست که ارکان نظام را متزلزل کند و یا تصمیم گیران را شوکه کند. ملت ایران ملتی زنده و فعال است و نسبت به هر موضوعی واکنش نشان می دهد و از طرف نظام سیاسی سرکوب شده و خفقان زده نیست.
اگر مذاکرات مجلس ایران را از رسانه ها دنبال کرده باشید متوجه خواهید شد که در این کشور حاشیه آزادی بیان تا چه اندازه است و شدت انتقادها به رئیس جمهوری، سیاست های کلی، کارکرد نهادها و حتی سیاست خارجی کشور تا چقدر است.
از این رو، تظاهرات اخیر در ایران یک بیداری ناگهانی و غافلگیرکننده ملت یا بخشی از آن پس از یک حادثه خاص مانند مرگ یک بانوی جوان نیست.
دوم: آنچه گفتیم این موضوع را نفی نمی کند که تلاش های زیادی از سوی دستگاه های اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا و غرب از ده ها سال پیش برای تاثیرگذاری بر حوادث داخلی ایران و چگونگی ایجاد مشکلات داخلی برای تاثیرگذاری بر مواضع خارجی و حتی برای تلاش به منظور سرنگونی حکومت آن در جریان است.
البته این یک استدلال شخصی نیست بلکه تاکیدی بر اظهارات مکرر سیاستمداران آمریکایی و غرب و اعتراف آشکار آن ها به این تلاش ها و طرح ها است و آن ها هرگز حجم تلاش های خود را برای برهم زدن ثبات داخلی ایران پنهان نکرده اند.
این یک رسم و شیوه قدیمی در سیاست خارجی آمریکا در دیگر کشورها در طول تاریخ این کشور است و به ایران محدود نمی شود.
سوم: از وضعیت این اعتراضات و مقایسه آن با اعتراضات گذشته می توان دریافت که قدرت تاثیر آن و ابزارهایی که افراد یا گروه ها یا رسانه هایی که بر آن امید بسته شده است برای دستیابی به اهداف بزرگ و مورد نظر برخی طرف ها بسیار محدود است.
ایران با قدرت نظام و همبستگی ملت خود تاکنون توانسته است از بسیاری از این ایستگاه ها عبور کند و درباره حوادث اخیر نیز اینگونه خواهد بود.
چهارم: ملت ایران حساسیت شدیدی به دخالت خارجی دارند و هر اقدام داخلی، عامل آن هرکه و هرچه باشد اگر نشانه های دخالت خارجی در آن نمود یابد با مخالفت ملت روبرو می شود.
به عنوان یک پدیده عمومی اینگونه است هر فرد ایرانی چه مخالف یا طرفدار نظام به محض احساس به وجود دست بیگانه، برای مخالفت با آن دخالت خارجی، در کنار نظام قرار می گیرد و این یک عامل مهم در به شکست کشاندن فروپاشی کشور از داخل در طول چند دهه گذشته بوده است.
این تظاهرات و اعتراضات نیز در نظر عموم مردم یک برگ فشار آمریکایی از طریق برخی ادوات و ابزارهای محدود در داخل و واکنشی از طرف غرب به گردن ننهادن ایران به خواست آمریکا و غرب در امضای توافق هسته ای و دیگر موضوعات است که به طور مشکوکی با انتشار شایعاتی درباره وضعیت سلامتی رهبر ایران همزمان شد.
ولی قاطعانه می توان گفت که این نیز تلاش شکست خورده دیگری و کارت سوخته ای است که اهداف آن ها را عملی نخواهد کرد.
انتهای پیام/
آیا این خبر مفید بود؟ 0 0نتیجه بر اساس 0 رای موافق و 0 رای مخالف
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: ایران ایران اسلامی جامعه مشکلات نظام جمهوری اسلامی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۸۲۸۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای تصرف توپخانه عراق بدون تلفات به روایت یک شاهد عینی
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، ماجرای به غنیمت گرفتن توپخانه دشمن توسط نیروهای تیپ ۲۷ محمدرسول الله (ص) در جریان عملیات فتح المبین، از رویدادهای معروف و جالب دفاع مقدس است.
در عملیات فتح المبین، دو گردان از تیپ ۲۷ یک راهپیمایی طولانی را به پشت مواضع دشمن انجام میدهند و توپخانه عراق را بدون هیچ تلفاتی به غنیمت میگیرند. سردار سید علیرضا ربیعی که در آن مقطع معاون شهید حاج حسین قجهای در گردان سلمان بود، از شاهدان ماجرای تصرف توپخانه دشمن در فتح المبین است. ماجرای این اتفاق جالب را از زبان وی پیش رو دارید.
معاون گردان سلمان
سردار ربیعی در بیان چگونگی پیوستنش به گردان سلمان فارسی از تیپ تازه تاسیس ۲۷ محمدرسول الله (ص) میگوید: من به همراه شهید بروجردی در جبهههای شمالغرب بودم. اما هر وقت عملیاتی در جنوب انجام میشد، شهید بروجردی از من میخواست به واحدهای حاضر در جبهه جنوب بپیوندم و در عملیات حضور داشته باشم.
ربیعی در ادامه بیان میدارد: دی ماه ۱۳۶۰ تیپ ۲۷ محمدرسول الله (ص) به فرماندهی حاج احمد متوسلیان تشکیل شد. اولین عملیاتی که قرار شد این تیپ در آن شرکت کند، فتح المبین بود. اوایل اسفندماه ۱۳۶۰ در حالی که زمزمه انجام عملیات فتح المبین در میان ردههای فرماندهی شنیده میشد، شهید بروجردی از من خواست با هم به دوکوهه برویم. آنجا ایشان من را به حاج احمد متوسلیان معرفی کرد و حاج احمد هم از من خواست تا به عنوان معاون شهید قجهای در گردان سلمان مشغول شوم.
عملیات شناسایی با قجهای
وی میافزاید: چند روز بعد از ورودم به گردان سلمان، عملیات شناسایی منطقه فتح المبین را آغاز کردیم. خود شهید قجهای فرمانده گردان هم یکبار همراه ما به شناسایی آمد. آن شب ما از رودخانه کرخه عبور کردیم و به جاده اندیمشک-دهلران رسیدیم. کل این جاده ۱۰۰ کیلومتری در آن مقطع تحت تصرف دشمن قرار داشت. موقع حضور ما، عراقیها مرتب روی جاده تردد میکردند. ما داخل یک کانالی قرار گرفته بودیم که در یک سمت جاده کنده شده بود و داخلش کابلهای برق و سیمهای مخابراتی را عبور داده بودند. همان جا شهید قجهای یک جاده فرعی را نشان داد و گفت که در شب عملیات ما باید در امتداد این جاده خودمان را به بالای یکی از تپهها برسانیم و توپخانه دشمن را تصرف کنیم.
۲۰ کیلومتر پیادهروی شبانه
ربیعی میافزاید: من یک محاسبهای که کردم، دیدم ما باید شب عملیات از نقطه رهایی تا رسیدن به توپخانه دشمن چیزی در حدود ۲۰ کیلومتر راه برویم. واقعا طاقت فرسا بود. چون باید تا قبل از روشنایی هوا، این مسافت طولانی را طی میکردیم و زمان زیادی نداشتیم. آن شب بچهها باید هرچه توان داشتند به کار میبستند تا در این زمان کم به نقطه هدف برسند.
این رزمنده دفاع مقدس در خصوص شرایط منطقه عملیاتی میگوید: حاج احمد متوسلیان دو رشته تپه را که روی هر کدام شان توپخانه دشمن مستقر بود به عنوان دو هدف عمده برای گردانهای سلمان و حبیب انتخاب کرده بود. گردان سلمان به فرماندهی شهید قجهای و گردان حبیب به فرماندهی شهید محسن وزوایی مامور این دو تپه شده بودند. این دو رشته تپه یکی علی گرهزر و دیگری علی گرهزد نام داشتند که هر کدام از دیگری حدود ۵۰۰ متر فاصله داشتند.
وی ادامه میدهد: رزمندگان گردان حبیب در شب عملیات باید یک رشته از این تپهها را تصرف میکردند و رزمندگان گردان سلمان به فرماندهی حسین قجهای هم آن یکی تپه را میگرفتند. بچههای گردان حمزه هم در این محور حضور داشتند و به آنها هم ماموریتهایی محول شده بود.
ربیعی در شرح اتفاقهای شب عملیات فتح المبین میگوید: عملیات که شروع شد، دو گروهان از گردان سلمان همراه من که معاون فرمانده گردان بودم برای تصرف توپخانه دشمن حرکت کردیم. گروهان سوم ما هم به فرماندهی شهید سارباننژاد و همراه خود شهید قجهای برای شکستن خط دشمن رفتند.
معاون شهید قجهای میافزاید: معمولاً توپخانهها باید به اندازه یک سوم بردشان عقبتر از خط خودی مستقر شوند. به عنوان مثال عرض میکنم که اگر برد توپها ۳۰ کیلومتر باشد، این توپخانه باید ۱۰ کیلومتر عقبتر از خط مقدم خودی مستقر شود؛ لذا ما از نقطه رهایی تا خط اول دشمن باید ۱۰ کیلومتر راه میرفتیم. از آنجا تا محل استقرار توپخانه بعثیها هم باز ۱۰ کیلومتر راه داشتیم که در مجموع باید ۲۰ کیلومتر پیاده روی میکردیم.
پیروزی بدون تلفات
وی از سختیهای شب عملیات میگوید: چند ساعت بیشتر فرصت نداشتیم و ۲۰ کیلومتر راه در پیش بود. آن هم پای پیاده و با اسلحه و مهماتی که هر کدام از بچهها همراه داشتند، بسیار سخت و طاقت فرسا بود. اما نیروهای گردان حسابی آموزش دیده بودند و به هر طریق، این مسیر طولانی را طی کردیم و هوا هنوز کاملا روشن نشده، به جاده اندیمشک- دهلران رسیدیم.
این رزمنده دفاع مقدس در ادامه بیان میدارد: بچهها به نوبت از جاده عبور کردند و سریع به سمت جاده خاکی رفتند. اینجا خطر مشاهده شدن نیروهای ما روی جاده آسفالته اندیمشک- دهلران میرفت. از طرف دیگر بچههای ما آن قدر راه رفته بودند که هر جا مینشستیم، چند نفری از خستگی خواب شان میبرد.
ربیعی میافزاید: هنوز هوا روشن نشده بود که از بیسیم شنیدم حاج احمد متوسلیان دستور عملیات را صادر کرد. البته این دستور برای بچههایی بود که ۱۰ کیلومتر عقبتر به خط دشمن میزدند. عملیات ما زمانی شروع میشد که خودمان را به بالای تپه میرساندیم و توپخانه دشمن را میگرفتیم. ما میخواستیم در کمال غافلگیری به توپخانه دشمن برسیم، اما ناگهان یک کامیون دشمن روی جاده ظاهر شد و به ناچار بچههایی که همراهم بودند، با این کامیون درگیر شدند و آن را به آتش کشیدند.
وی اظهار میدارد: بعد از انهدام کامیون عراقی، من و اندک نفرات باقی مانده در پشت جاده اندیمشک- دهلران، سریع به بالای تپه رفتیم. وقتی به توپخانه دشمن رسیدم، دیدیم بچههای ما بدون هیچ تلفاتی توپخانه دشمن را به غنیمت گرفته اند و عراقیهای حاضر در محل را اسیر کرده اند. چند دقیقه بعد هم بچههای گردان حبیب به تپه دوم رسیدند و آنها هم در تصرف توپخانه دشمن موفق عمل کردند. در اولین روز از عملیات فتح المبین، ما توانستیم چندین قبضه توپ دشمن را بدون هیچ تلفاتی، صحیح و سالم به غنیمت بگیریم.
انتهای پیام/